دو زبانه بودن کودک
توی جهان امروز که مرزهای جغرافیایی کمرنگ شدن و چندملیتی بودن به پدیده مرسومی تبدیل شده، دوزبانه بودن چندان چیز عجیبی به حساب نمیاد. هر چند دانشآموزان دوزبانه از مزیتهای ویژه ذهنی برخوردار میشن، اما چالشهایی هم توی مدرسه براشون به وجود میاد.
یادگیری زبان دوم به رشد ذهنی کودک کمک می کند. در تحقیقاتی که در ایتالیا انجام شده بود متوجه شدند که کودکانی که در معرض زبان دوم قرار گرفته اند نسبت به کودکی که یک زبان یاد گرفته است پردازش ذهنی سریع تری داشته اند. کودکان دو زبانه توجه و تمرکز بیشتری دارند و حواس آنها کمتر پرت می شود.
آموزش دو زبان به کودک باعث عملکرد تحصیلی بهتر در مدرسه می شود. دو زبانه بورن باعث خلاقیت بیشتر در کودک می شود و این کودکان مهارت ارتباطی و خلاقیت بیشتری دارند.
زبان دوم مانع یادگیری زبان مادری نمیشود. بلکه کودکانی که زبان دوم یاد دارند زبان مادریشان تقویت می شود و در امتحانات مربوط به زبان مادری عملکرد بهتری دارند. اما هنوز در مورد اینکه زبان دوم در چه سنی به کودک آموزش داده شود بحث هایی وجود دارد. عده ای از دانشمندان سن 7 سالگی را توصیه کردند. و عده ای می گویند سن 11 تا 13 سالگی مناسب آموزش ربان دوم به کودکان است.
چند مزیت مهد کودک های دوزبانه: راحت سفر کردن به نقاط مختلف جهان، بهتر بودن حافظه این کودکان، تقویت عملکرد و تمرکز، فرصت شغلی بهتر، اعتماد به نفس.
از مزیتهای دوزبانگی می توان به بهبود مهارتهای ارتباطی، تغییر و ایجاد دیدگاه متفاوت و سبک زندگی متفاوت، تقویت تشخیص عناصر زبانشناسی، مهارت بالا در عملکرد اجرایی، مهارت در انجام چند کار همزمان، نظارت و کنترل محیط، فرصتهای شغلی بیشتر، تأخیر در ابتلا به بیماریهایی مانند آلزایمر، کمک به تقویت حافظه، ارتقاء تواناییهای فرد برای یادگیری زبانهای بیشتر و… اشاره کرد.
اما علاوه بر مزیتهای زیادی که دو زبانگی دارد برخی از روانشناسان بر این باورند که آموزش زبان دوم اگر در سنین کودکی قبل از تکمیل شدن زبان اول، آغاز شود، مانع از رشد کامل زبان اول شده و زبان دوم نیز تحت تاثیر آن کامل نمیشود. کارشناسان برخی معایب را نیز برای دوزبانگی مانند تداخل دو زبان و تأثیر منفی این امر در شخصیت و روابط اجتماعی مطرح کرده اند.
در ایران که کشوری چندفرهنگی است، دوزبانگی (زبان مادری و زبان معیار فارسی) امری طبیعی است و فرد از هر قومیت و با هر زبانی دوزبانه خواهد شد. آنچه در ایران کمتر اتفاق افتاده رواج زبان سوم است که با وجود آموزشهای فراوان از مقاطع ابتدایی تا دانشگاهی، این دروس و آموزشها کارایی چندانی نداشته و نتوانسته مهارت زبان سوم را به فرزندان ما بیاموزاند و اگر کسی خواهان یادگیری زبان سوم باشد با صرف هزینه هایی باید بیرون از سیستم آموزش رسمی کشور آن را جستجو کند که جا دارد علاوه بر عادی انگاری آموزش پایه ای زبان مادری در مناطق مختلف ایران چندفرهنگی، اهتمام ویژه ای نیز در سیستم آموزشی کشور نسبت به آموزش زبانهای دیگر از جمله عربی و انگلیسی صورت بگیرد.
درباره اینکه از چه سنی باید به کودکان زبان دوم را آموزش داد نظرات متفاوتی وجود دارد که میتوان آنها را به طور کلی به سه دسته تقسیم کرد:
کارشناسان دسته اول: بهترین سن برای آموزش زبان دوم بین 11 تا 13 سالگی است
دلیل عمده این باور این است که در این سن آمادگی برای یاد گرفتن ساختارهای زبانی بوجود آمده است. از طرفی کودک بر زبان اول مسلط شده و همچنین به طور کامل توانایی خواندن و نوشتن را دارد و میتواند با کمک گرفتن از زبان اول، زبان دوم را بیاموزد. مخالفان این نظریه معتقدند از شروع سن بلوغ که در افراد مختلف متفاوت است و حدودا از سن 10سالگی است، فعالیت نیمکرههای مغز به طور کامل از هم جدا شده، و یادگیری زبان دوم را مشکل تر میسازد و امکان یادگیری زبان دوم به طور طبیعی از بین میرود.
و از طریق آموزش مستقیم( نوشتن تکلیف و حفظ کردن لغات و … learning ) و با صرف زمان بیشتری، این هدف محقق میشود. تحقیقات در دانشگاه هانوفر نشان داده که پس از سالهای نوجوانی، تغییرات مغز چالشهای جدیدی را برای یادگیری یک زبان خارجی بوجود میآورد. در این سنین نحوه مکانیزم یاد گرفتن زبان، با خردسالی و کودکی، کاملا متفاوت است.
کارشناسان دسته دوم: بهترین سن دوزبانه شدن کودک سنین هفت، هشت سالگی است
که از یک طرف زبان اول به طور کامل تثبیت شده است و از سوی دیگر کودک توانایی خواندن و نوشتن را دارد.
کارشناسان دسته سوم: بهترین سن دوزبانه شدن کودک: حوالی دو سالگی یا حتی زودتر!
دلیل عمده این باور اینست که در این سن، بچهها این قابلیت را دارند که صداهای جدیدی را که میشنوند خیلی خوب تولید کنند و به همین دلیل تلفظهای جدید را راحتتر یاد میگیرند.
به طور کلی روشهای گوناگون یادگیری زبان را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد:
به صورت مصنوعی (learning)
که در آن آموزش به طور مستقیم و با آموزش قواعد و به خاطر سپردن لغات و …مثلا در موسسات و فضاهای آموزشی صورت میپذیرد.
برای یادگیری زبان به این شیوه که در کشور ما بسیار رایج است، زمان مناسب همان زمان هفت هشت سالگی است که کودک به طور کامل بر زبان اول مسلط شده و توانایی خواندن و نوشتن به زبان مادری خود را دارد. چون در این زمان با توجه به ساختار مغز، کودک نیاز به تمرین و تکرار دارد و برای یادگیری لازم است لغات را حفظ کند و معنی آنها را به خاطر بسپارد و مهارتهای خواندن و نوشتن را تمرین کند که این موضوع تنها با تسلط بر زبان مادری و دانستن مهارت خواندن و نوشتن امکان پذیر است. در اصل در این روش، زبان مادری به خدمت زبان دوم در میآید تا یادگیری صورت بگیرد.
به صورت طبیعی (فراگیری: acquisition)
که در آن آموزش به طور کاملا غیر مستقیم صورت گرفته و فرد با قرار گرفتن در معرض زبان دوم و در تعامل با افراد مسلط به زبان دوم (مثلا با مهاجرت به کشوری دیگر) ، به طور کاملا طبیعی، زبان را میآموزد. ناگفته پیداست کسی که کودک در تعامل با او زبان دوم را میآموزد، نقش اساسی در انتقال گرامر و لهجه صحیح به کودک دارد. به همین دلیل انتخاب شخصی با مهارت کافی در زبان دوم از اهمیت به سزایی برخوردار است. چون کودک به زودی دقیقا مثل او صحبت خواهد کرد.در این روش کودک به صورت کاملا ناخودآگاه زبان دوم را فرا میگیرد. یعنی همان طور که برای یادگیری زبان مادری نیاز به آموختن مستقیم گرامر و لهجه ندارد، در اینجا نیز خودش بدون هیچ زحمتی به طور طبیعی گرامر و لهجه را یاد گرفته و در جای مناسب از آنها استفاده میکند.
در این روش که در سنین بسیار پایین و زیر 6 سال امکان پذیر است لازم است کودک یا به کشور دیگری مهاجرت کرده باشد که در این صورت اگر به مهد کودک فرستاده شود و در تعامل با کودکان با زبان جدید قرار گیرد، در مدت زمان بسیار کوتاهی زبان دوم را خواهد آموخت و مانندِ یک به اصطلاح بومی زبان دوم را صحبت خواهد کرد.
آیا در معرض انیمیشن زبان اصلی قرار گرفتن برای کودک خوبه؟
کودکان به جلوههای بصری نظیر رنگها، تصاویر متحرک یا نقشها واکنش نشان میدهند؛ برای همین بسیاری از روانشناسهای کودک تأکید دارند که انیمیشنها راهحلی ساده برای آموزش مفاهیم مختلف به آنها هستند. اگر قصد آموزش زبان دوم به کودک خود را دارید، پیشنهاد میدهیم که گاهی انیمیشنهایی به زبان اصلی برای آنها پخش کنید. این روش بهصورت غیرمستقیم باعث تقویت مهارتهای زبان کودک میشود.
در هر سن توانایی فرد برای یادگیری متفاوت است. در نتیجه نمیتوان پاسخ صد در صد دقیقی به این سوال« واقعا بهترین سن برای آموزش زبان دوم چه زمانی است؟» داد. اما مطمئنا میتوانیم با آگاهی از ظرفیت یادگیری در هر سن، بهترین تصمیم را درباره فرزندمان بگیریم.